فصل ۲ پارت ۴ فرشته ها
دستش رو برد نزدیک پاهام و
من خیلی سریع دستم رو جلوی پوص....یم گذاشتم که عصبانی شد و داد زد
خیلی ترسیدم و شروع کردم به گریه کردم
*ته*
دیدم ۵ مین از وقتی که زنگ خورده میگذره که معلم گفت
$تهیونگ.....سولی رو ندیدی خیلی دیر کرده؟
(بک هیون توی کلاس دیگس)
○اجازه میدین برم دنبالش
☆اره برو ..... همه نگران شدن
○چشم
رفتم تو راهرو که صدای داد شنیدم
سمت دست شویی دخترا بود
سریع رفتم تو دیدم همه جاش زخمیه و بی حال روی زمین افتاده
از توی یکی از دستشویی ها یه پسره اومد نمیشناختمش ولی میددنستم کار اونه
گفت
₩چیه دوس پسرشی؟
₩نتونستم مال خودم کنم
*بک هیون*
خواستم حرصش رو در بیارم گفتم
₩نتونستم مال خودم کنم ولی دیدم 😈
*راوی*
○(عصبی)مشت خیلی خیلی محکمی میزنه تو صورت بک هیون جوری که یکی از دندوناش میشکنه😐
چسب دهن سولی رو به ارومی باز میکنه
○حالت خوبه ....😓
☆اره
همدیگه رو بغل میکنن
○بیا بریم
☆باشه
آخخ
○چی شد؟
(پای سولی درد گرفت و روی زمین افتاد)
○بیا بغلت کنم
ته سولی رو براید بغل میکنه و میبره پیش دکتر
(علامت دکتر. ٪)
٪او چه اتفاقی افتاده...؟
○یکی از قلدر ها بد جوری زدتش😓
........بعد از خوب کردن چند تا زخم و خوب شدن پای سولی.........
٪زیادی زخم شده باید ببرینش استراحت کنه
به معلمت هم بگو
○چشم.... مرسی
.......کلاس..........
$تهیونگگ.... چیشده
$اه....سولی
☆بک هیون .....😭
$بیاین بریم دفتر مدیر
معلم بک هیون هم با خودشون برد
خلاصه....
بعد از اینکه ماجرا رو برای مدیر گفتن
متوجه شدن بک هیون به سولی تجاوز کرده و گفتن که امسال دیگه ورودش به مدرسه ممنوعه
😃
سولی و ته باهم رفتن خونه تا سولی استراحت کنه.....
.........خونه........
○لباسات رو در بیار ببینم بدنت آسیب ندیده
☆یا....چیزیم نیست. نکنه باز میخوای تحریکم کنی😒
ته خودش شروع کرد به در اوردن لباس سولی
☆ای .... میسوزه
○کجات؟
☆پایین سینه هام
○ببینم
☆یاااا.... ته
○ب خدا کاری ندارم میخوام کرم بمالم
☆باشه...😒
در حال کرم مالیدن(ترو خدا منحرف نشید😐)
☆اییی...
○چی شد
☆پایین سوتینمه میخوره بهش میسوزه
○خوب درش بیاد
سولی پشتش رو به ته میکنه و میگه
☆بندش رو باز کن
○سینه های خوبی داری😈
☆همچنین آقای کیم
ته شروع میکنه به خوردن سینه هاش
در حالی که کله اش رو به پایین بود
سولی کله ی ته رو فشار میده رو به دامنش
☆بخورش.....بخورش
ته سولی رو هل میده روی مبل و دامنش رو میده بالا و پ.و.صی.ش رو میخوره و سولی ناله های ریزی میکنه
☆اههه....یواش....اهه
○فقط ناله کن 😈
دامنش رو در میاره تا راحت تر باشه
خودش هم لخت میشه ولی د.کش رو نمیکن.ه
و میگه
○بیا تو خونه لخت باشیم بیب
☆اوکی ددی.....
از روی مبل پاشدن و رفتن ناهار خوردن
بخدا جا نداره وگرنه مینوشتم
من خیلی سریع دستم رو جلوی پوص....یم گذاشتم که عصبانی شد و داد زد
خیلی ترسیدم و شروع کردم به گریه کردم
*ته*
دیدم ۵ مین از وقتی که زنگ خورده میگذره که معلم گفت
$تهیونگ.....سولی رو ندیدی خیلی دیر کرده؟
(بک هیون توی کلاس دیگس)
○اجازه میدین برم دنبالش
☆اره برو ..... همه نگران شدن
○چشم
رفتم تو راهرو که صدای داد شنیدم
سمت دست شویی دخترا بود
سریع رفتم تو دیدم همه جاش زخمیه و بی حال روی زمین افتاده
از توی یکی از دستشویی ها یه پسره اومد نمیشناختمش ولی میددنستم کار اونه
گفت
₩چیه دوس پسرشی؟
₩نتونستم مال خودم کنم
*بک هیون*
خواستم حرصش رو در بیارم گفتم
₩نتونستم مال خودم کنم ولی دیدم 😈
*راوی*
○(عصبی)مشت خیلی خیلی محکمی میزنه تو صورت بک هیون جوری که یکی از دندوناش میشکنه😐
چسب دهن سولی رو به ارومی باز میکنه
○حالت خوبه ....😓
☆اره
همدیگه رو بغل میکنن
○بیا بریم
☆باشه
آخخ
○چی شد؟
(پای سولی درد گرفت و روی زمین افتاد)
○بیا بغلت کنم
ته سولی رو براید بغل میکنه و میبره پیش دکتر
(علامت دکتر. ٪)
٪او چه اتفاقی افتاده...؟
○یکی از قلدر ها بد جوری زدتش😓
........بعد از خوب کردن چند تا زخم و خوب شدن پای سولی.........
٪زیادی زخم شده باید ببرینش استراحت کنه
به معلمت هم بگو
○چشم.... مرسی
.......کلاس..........
$تهیونگگ.... چیشده
$اه....سولی
☆بک هیون .....😭
$بیاین بریم دفتر مدیر
معلم بک هیون هم با خودشون برد
خلاصه....
بعد از اینکه ماجرا رو برای مدیر گفتن
متوجه شدن بک هیون به سولی تجاوز کرده و گفتن که امسال دیگه ورودش به مدرسه ممنوعه
😃
سولی و ته باهم رفتن خونه تا سولی استراحت کنه.....
.........خونه........
○لباسات رو در بیار ببینم بدنت آسیب ندیده
☆یا....چیزیم نیست. نکنه باز میخوای تحریکم کنی😒
ته خودش شروع کرد به در اوردن لباس سولی
☆ای .... میسوزه
○کجات؟
☆پایین سینه هام
○ببینم
☆یاااا.... ته
○ب خدا کاری ندارم میخوام کرم بمالم
☆باشه...😒
در حال کرم مالیدن(ترو خدا منحرف نشید😐)
☆اییی...
○چی شد
☆پایین سوتینمه میخوره بهش میسوزه
○خوب درش بیاد
سولی پشتش رو به ته میکنه و میگه
☆بندش رو باز کن
○سینه های خوبی داری😈
☆همچنین آقای کیم
ته شروع میکنه به خوردن سینه هاش
در حالی که کله اش رو به پایین بود
سولی کله ی ته رو فشار میده رو به دامنش
☆بخورش.....بخورش
ته سولی رو هل میده روی مبل و دامنش رو میده بالا و پ.و.صی.ش رو میخوره و سولی ناله های ریزی میکنه
☆اههه....یواش....اهه
○فقط ناله کن 😈
دامنش رو در میاره تا راحت تر باشه
خودش هم لخت میشه ولی د.کش رو نمیکن.ه
و میگه
○بیا تو خونه لخت باشیم بیب
☆اوکی ددی.....
از روی مبل پاشدن و رفتن ناهار خوردن
بخدا جا نداره وگرنه مینوشتم
۱۱.۱k
۱۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.